یکشنبه 21 شهریور 1389 - نمايش : 7409 نسخه چاپی

  نامه هاى مرد ذليل;نامه دوم

بخون ولى جواب نامه فورى

عيال نازنين من چطورى؟

 

تنگه دلم براى قيل و قالت

عزيز من، چطوره اصل حالت؟

 

اون شير قبلنا، شغالتم نيست

من بميرم، عين خيالتم نيست

 

حالا كه هيچ، وقتى دوستم داشتى كه

محل سگ بهم نمى ذاشتى كه

 

همش مى گفتى: «اومدم اسيرى»

هى متلك، همش بهونه گيرى

 

جز ويدئو كه خونه ی ننه م  بود،

خدا وكيلى تو خونه ت چى كم بود؟

 

تلخى زندگيت كه مثل قند شد

يواش يواش زير سرت بلند شد

 

آبى كه شد اون دو تا چشم سيات

شدم اسير چشم و هم چشميات

 

با نق نق و غرغر و قهر و آشتى

خونه و زندگى برام نذاشتى

 

همه ش بكن نكن، همه ش تغيّر

همه ش بدى، همه ش  ستم، همه ش غر

 

با گريه روزمو به شب رسوندى

تا اينكه جونمو به لب رسوندى

 

گفتى: «مى رم» اما گرفتم تو رو

اونقده غر زدى كه گفتم: «برو...»

 

•••

 

عزيز من رفته و برنگشته

ببين عزيز، گذشته ها گذشته

 

بيا، گذشته گفت وگو نداره

كه خونه بى تو رنگ و بو نداره

 

بيا دوباره چاى تازه دم كن

بساط قيمه و پلو عَلَم كن

 

بپَز از اون كلوچه نوبرت

براى قند و عسلت، شوهرت

 

زنى كه خوب و پاكه، شوهر مى خواد

خوب مى دونم جونت واسم در مياد

 

تا نگى عشقو دست كم گرفتم

ويدئومون رو از ننه م گرفتم!

ارسال نظر
* نام شما : 
پست الکترونيک : 
وب سايت : 
* نظر شما :