دعا کنین که حالشون خوب بشه...
یادداشت کوتاهی از ابوالفضل زرویی نصرآباد به مناسبت عید قربان
دوستان مهربان و
نازنین من،
سلام؛
عید بر شما خجسته باد و
شاد
مدتی است ، با وجود این که
کار خاصی نمی کنم ، عمدتا مطابق روال سالهای پیش از این ، کنج خانه ی پدر نشسته ام
(یا به یک بیان شاعرانه تر: "در به روی خویش بسته ام !"). شاید از عوارض
دوا و اختلال خواب و کم تحرکی است ؛ هر چه هست ، خسته ام.
ظرف چند ماه دوری از فضای
وب ، شرمسار لطف و مهربانی تمام دوستان ارجمند بوده ام. کاش می شد از یکایک شما
گرامیان نازنین و مهربان ، تک به تک ،
عذرخواهی و بیان امتنان کنم (چنان که لازم است).
از شما که با پیامها ، تماسها ، نوشته ها و پستهای
دلنشین و روحبخش تان ، این کمینه دوست را به لطف ، یاد کرده اید و یاد می کنید ،
بی کران سپاس.
یا علی مدد
نیمه ی خزان یکهزار و سیصد و نود
سلام بر تمامی عزیزان لطفا برای یکی از دوستان من دعا کنین واقعا حالش بده تصادف خیلی بدی داشته دقیقا امروز...... توروخدا دعا کنین