دوشنبه 29 شهریور 1389 - نمايش : 7888
نسخه چاپی
در بدرقه دوستم قیصر امین پور
درد، درد، درد، درد
در وجود گرم و مهربان مرد
خانه کرد
مرد مهربان از این هوای سرد
خسته بود
درد را بهانه کرد
****
آه، آه ، آه ، آه
باز هم صدای زنگ و بغض تلخ صبحگاه:
- ای دریغ آن که رفت ....
- ای دریغ ما ، دریغ مهر و ماه
دوستان نیمه راه
****
رود، رود، رود، رود
رود گریه جماعت کبود
در فراق آن که رفت
در عزای آن که بود
«دیر ماندهام در این سرا... » ولی شما ، عزیز
«ناگهان چه قدر زود...»
سه شنبه 8 آبان ماه 1386
خیلی کم هستند آدمای مثل او و آدمهای مثل تو ... سلامت باشی استاد